
تعداد نشریات | 20 |
تعداد شمارهها | 388 |
تعداد مقالات | 3,187 |
تعداد مشاهده مقاله | 4,400,992 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 2,978,398 |
با دانشجویان موفق دانشگاه آشنا شوید | ||
لباب، نشریه روابط عمومی دانشگاه | ||
مقاله 7، دوره 1، شماره 1، خرداد 1393، صفحه 7-7 | ||
نوع مقاله: صفحه دانشجو | ||
تاریخ دریافت: 31 خرداد 1393، تاریخ پذیرش: 31 خرداد 1393 | ||
چکیده | ||
آقای حسین مسافر یکی از دانشجویان موفق دانشگاه | ||
اصل مقاله | ||
حسین مسافر هستم. متولد سال 1369 و ساکن قزوین.در دوران کارشناسی دانشجوی تحصیل همزمان بودم؛ سال گذشته کارشناسی مترجمی زبان انگلیسی را به پایان رساندم و در حال حاضر هم دانشجوی ترم آخر رشته مدیریت صنعتی هستم.
همیشه در تصمیم گیری ها علاقه جزو مهم ترین شاخص هایم بوده است. انتخاب رشته تحصیلی هم از این مورد مستثنا نبوده. من حتی تصمیم تحصیل همزمان را وقتی که دانش آموز سال آخر دبیرستان بودم گرفتم. شکر خدا همه چیز همان طور پیش رفت که می خواستم و حتی بهتر از آن. من به رشته تحصیلی خود (مدیریت) و به طور کلی علوم اجتماعی و انسانی بسیار علاقه مند هستم.
به لطف خدا امسال رتبه 1 کنکور کارشناسی ارشد در رشته مدیریت فناوری اطلاعات را کسب کردم. در گرایش های دیگر هم رتبه هایم زیر 10 بود. ( 2 مدیریت صنعتی، 5 مدیریت بازرگانی، 6 مدیریت کارآفرینی، 7 مدیریت حمل و نقل دریای بین قاره ای و 9 مدیریت دولتی).
امسال به طور آزمایشی در کنکور دکتری آینده پژوهی هم شرکت کردم و رتبه ام 9 شد. البته به نظر من رتبه ی کنکور موفقیت علمی محسوب نمی شود و با ارفاق تنها یک موفقیت تحصیلی است.
خداوند به انسان ظرفیت بسیار زیادی داده و انسان می تواند شرایط را تغییر دهد و یک عنصر منفعل نباشد.
همواره عوامل زیادی در ایجاد یک پدیده دخیل هستند. وقتی که یک درخت میوه می دهد عوامل زیادی دست به دست هم داده اند تا این ثمره حاصل شود. در مورد من هم لطف خداوند، زحمت های پدر و مادرم و حمایت دوستانم از جمله این عوامل بودند. علاوه بر این، علاقه بسیار زیاد به کاری که انجام می دهم، انگیزه و نیروی محرکه من درحرکت به سمت اهدافم بوده است. من در عین بی نظمی بسیار اهل برنامه ریزی هستم! برای کنکور هم 143 ساعت برنامه ریزی کردم که خروجی مکتوب داشته است. من معتقدم انسان ها با برنامه ریزی به هر چیزی که بخواهند می توانند برسند. مهم انتخاب درست چیزی است که می خواهند به آن برسند. من 11 ماه قبل از کنکور با هدف کسب رتبه 1 کار خود را شروع کردم. به تمامی کسانی هم که مرا می شناختند گفته بودم که می خواهم رتبه 1 بیاورم. بسیاری از دوستانم بعد از اعلام نتایج به این باور رسیدند که انها هم به هر چه که بخواهد می توانند برسند. جزئیات برنامه ریزی هایم خارج از حوصله شماست. قبل از کنکور تصمیم گرفتم اگر رتبه ام 1 شد، همه فایل های برنامه ریزی خود را از طریق ایجاد یک وب سایت در اختیار دیگران قرار دهم تا بتوانند استفاده کنند. این سایت در تیر ماه و به آدرس hooseinmosafer.com در اختیار دوستان خواهد بود. اگر کسی فکر می کند که کمکی از دست من برای رسیدن به اهدافش بر می آید، حتما از طریق وب سایتم با من تماس بگیرد. بسیار خوشحال می شوم کاری که در توانم باشد را انجام دهم.
نقش اداره استعدادهای درخشان را و در کل حمایت هایی که از سوی این دانشگاه از شما صورت گرفت را چگونه ارزیابی می کنید و این حمایت ها به چه شکلی بوده؟
صادقانه، تاکنون هیچ حمایت رسمی از طرف دانشگاه ندیده ام. اگر بخواهم راحت صحبت کنم، حتی در بسیاری از مواقع ساز و کار های پر دردسر و رویه های اجرایی غیر منسجم دانشگاه مانع انجام بسیاری از کارهایی بوده که می خواستم انجام بدهم. فکر می کنم دانشجوهای فعال تشکل ها به خوبی می دانند که در مورد چه چیزی صحبت می کنم! البته بسیاری از کارمندان دانشگاه نسبت من بسیار لطف دارند، البته این حمایت آنها کاملا بر اساس روابط غیر رسمی ماست. از جمله آقای گروسی مدیر (سابق) فرهنگی، خانم قبادی (کارشناس دفتراستعداد های درخشان)، آقای کشاورز (کارشناس آموزش دانشکده)، دکتر الهی (مدیر گروه رشته مدیریت) و بسیاری از اساتید، کارکنان روابط عمومی، کارکنان اداره شاهد و ایثارگر، اداره امور فرهنگی، کتابخانه و ... که از همه آنها تشکر می کنم. آیا فعالیت های فوق برنامه در کنار فعالیت های علمی و تحصیلی نیز داشته اید؟
بله. یکی از ویژگی های من علاقه بسیار زیاد به رشته ها و فعالیت های مختلف است. در طول دوران تحصیلی خود در دانشگاه هم با بسیاری از قسمت های دانشگاه همکاری داشته ام. از جمله مهم ترین این فعالیت ها تاسیس کانون زبان دانشگاه به همراه دوستانم از جمله آقای عرفان سبزه پرور است که در حال حاضر مدیریت این کانون را بر عهده دارند. علاوه بر این به مدت یک سال طراح و گرافیست معاونت فرهنگی دانشگاه بودم و طراحی های کانون ها و انجمن های علمی را انجام می دادم. 2 سال عضو انجمن علمی زبان بودم که با کمک دوستان خوبم اولین مجله دانشجویی را به زبان انگلیسی منتشر کردیم. یک بار هم طراح ویژه نامه مجله رسمی دانشگاه (لباب) برای ورودی های 90 بودم. هم اکنون 3 ترم است که در کانون زبان دانشگاه به تدریس زبان انگلیسی به دانشجویان مشغول هستم. از جمله دیگر فعالیت هایم همکاری با انجمن علمی مدیریت صنعتی بود. سال گذشته هم در جشن فارغ تحصیلی از طرف معاونت فرهنگی دانشگاه به عنوان دانشجوی فعال فرهنگی شناخته شدم. به نظر شما سهم خود فرد در کسب موفقت و سهم حمایت های دانشگاه به چه میزان است و نقش کدامیک مهمتر است؟ به نظر من، پاسخ این سوال کاملا واضح است. (در کشور ما) در نتایجی که فرد به دست می آورد، عموما خود فرد مهم ترین نقش را ایفا می کند؛ هم در کسب موفقیت و هم در شکست ها این چنین است. چرا که خداوند به انسان ظرفیت بسیار زیادی داده و انسان می تواند شرایط را تغییر دهد و یک عنصر منفعل نباشد. منظور شما از حمایت های دانشگاه را متوجه نمی شوم؛ اگر منظورتان زحمت اساتید و روابط سازنده اساتید، کارکنان و دانشجوبان دانشگاه است، بله دانشگاه بسیار حمایت کرده. اما اگر منظورتان از حمایت، حل مسائل قابل حل دانشجو، حمایت های مالی، حمایت های آئین نامه ای، شکوفا کردن استعدادها و استفاده از توانمندی های دانشجویان و .. است که بهتر است بگویم: «من دیگه صحبتی ندارم!». بنده بسیار حسرت می خورم که دانشگاه چقدر بهتر می توانست از دانشجویان خود حمایت کند و زمینه رشد آنها را در همه جنبه های زندگی مهیا کند. از برنامه های آینده خود و اهداف خود برای خوانندگان بگویید؟ برنامه آینده ام در امتداد مسیری است که تا امروز طی کرده ام. جواب دادن به این سوال برای کسی که همیشه برای آینده برنامه ریزی و هدف گذاری می کند هم می تواند بسیار سخت باشد! چون حرف های زیادی برای گفتن وجود دارد. من برای بیشتر جنبه های زندگی آینده که قابل پیش بینی است برنامه و هدف دارم، مثلا جنبه های شخصی، علمی، شغلی، هنری، ورزشی و ... از جمله برنامه هایم ادامه تحصیل علم است و این برنامه تا آخر عمر ادامه پیدا خواهد کرد. تنها در هر مقطع نمود آن متفاوت خواهد بود. گاهی به شکل تحصیل، گاهی تدریس، گاهی پژوهش و گاهی هم کار. از دیگر اهداف مهمی که دارم راه اندازی یک پژوهشکده در حوزه کسب و کار و علوم است. در آینده مشغول هر کاری که باشم هدفم خدمت به مردم این کره خاکی و به طور پر رنگ تر خدمت به مردم کشورم خواهد بود. در پایان آیا از تحصیل در این دانشگاه راضی بودید و چه پیشنهاد یا انتقادی در راستای کمک به دانشجویانی چون شما برای مسئولان دانشگاه دارید؟ بله از تحصیل در این دانشگاه بسیار راضی هستم و در طول این 5 سال چیز های بسیاری از تعامل با افراد مختلف در این دانشگاه آموختم. این که می گویم از تحصیل در دانشگاه راضی هستم منظورم رضایت از کیفیت خدمات آموزشی نیست. تلاش برای بهبود وضعیت دانشگاه را وظیفه خود می دانم چرا که 5 سال از زندگی خود را در میان مردمان این دانشگاه سپری کرده ام. پیشنهاد بسیار زیاد است. اما فکر نمی کنم مسئولین مخاطبین مجله شما باشند و صدای من به گوش آنها نخواهد رسید. اگر کسی در دانشگاه باشد که بخواهد پیشنهادات و انتقادات مرا بشنود می تواند با من تماس بگیرد. من با کمال میل همکاری خواهم کرد. مخاطبان این نشریه سه قشر مهم دانشگاه اعم از دانشجو، استاد و کارمندان و مسئولان دانشگاه هستند و این مصاحبه و نشریه خود محملی برای بیان نظرات و پیشنهادات می تواند باشد بنابراین می توانید پیشنهادات و نظرات خود را به مسئولان دانشگاه که می تواند به دانشجویان بیشتر کمک کند را بیان کنید ؟ یکی از مسائلی که همواره شاهد آن بوده ام، عدم یکپارچگی و هماهنگی میان بخش های مختلف دانشگاه است. فرآیند های دانشگاه به ندرت تعریف شده، بهینه و قابل تفسیر برای همه قسمت های دانشگاه هستند. به نظر من وقت آن رسیده است که دانشگاه برای حل این مسئله به مدیریت فرایند های سازمانی توجه بیشتری داشته باشد و از وظیفه گرایی به سمت فرآیند گرایی حرکت کند. به نظر من در دانشگاه با مسئله تورم نیروی انسانی هم روبه رو هستیم؛ از طرف دیگر از توانمندی های کارکنان خوش فکر دانشگاه استفاده مطلوبی نمی شود و این امر باعث بی انگیزگی آنها در کارشان شده است و کسانی که در نهایت از این مسئله متضرر می شوند دانشجویان هستند. به طور کلی می خواهم بگویم که مسئولین دانشگاه یادشان نرود که همگی برای حل امور دانشجویان به دور هم جمع شده اند و سمت های آنها تنها نشانگر مسئولیت آنها در برابر دانشجویان است و اگر دانشجویی نبود، مسئول دانشگاهی هم نبود. بار ها در دانشگاه دیده ام که مسولین به اشتباه فکر می کنند که این دانشجویان هستند که به آنها نیازمندند و فراموش کرده اند که آنها برای خدمت به دانشجویان امده اند و نه دانشجویان برای خدمت به آنها.
طرز تفکر و رفتار یک استاد می تواند تاثیر زیادی بر دانشجویان داشته باشد. من بسیار دوست داشتم که دانشجویان در مورد مسائل زندگی خود با اساتید مشورت می کردند. متاسفانه این امر به دلایل مختلفی کمتر روی می دهد.
از نظر شما وظیفه یک دانشجو در دانشگاه چیست و یک استاد چگونه می تواند در دانشگاه علاوه بر تدریس، راهنما و یاریگر خوبی در بسیاری دیگر از امور و حتی شئونات زندگی برای دانشجو باشد؟ استادان شما چگونه به شما کمک و راهنمایی کردند؟ من آدم ایده آل گرایی هستم و ممکن است بسیاری از افراد، پاسخ من را قبول نداشته باشند. به نظر من، وظیفه یک دانشجو کسب امادگی لازم به لحاظ علمی برای سهیم شدن در توسعه و پیشرفت جوامع انسانی و گسترش ارزش های انسانی است. متاسفانه امروزه بار معنایی کلمه دانشجو نسبت به سالیان قبل تغییر کرده و دانشجو عموما کسی است که بالای 18 سال سن دارد و هر ترم تعدادی واحد را با توسل به جزوه در شب های عزیز امتحان پاس می کند! اساتید در برخورد با این مسئله دو موضع متفاوت اتخاذ کرده اند: دسته ی اول، اساتیدی که استاندارد ها و توقعات خود را از دانشجو بسیار پایین آورده اند و درست مانند دانش آموز با او برخورد می کنند و عموما در بین دانشجویان بسیار محبوب هستند. دسته دیگر اساتیدی هستند که هنوز معتقدند دانشگاه محل کسب علم است و از اصول و استاندارد های خود کوتاه نیامده اند و معمولا دانشجویان دل خوشی از آنها ندارند. من برای همه اساتید احترام زیادی قائل هستم. ولی کسانی که می توانند بر زندگی دانشجویان اثرات قابل توجهی داشته باشند، اساتید دسته دوم هستند که من دست آنها را می بوسم. طرز تفکر و رفتار یک استاد می تواند تاثیر زیادی بر دانشجویان داشته باشد. من بسیار دوست داشتم که دانشجویان در مورد مسائل زندگی خود با اساتید مشورت می کردند. متاسفانه این امر به دلایل مختلفی کمتر روی می دهد. خوشبختانه، من همواره از راهنمایی اساتید بهره مند بوده ام. از جمله دکتر محسن الوندی که همواره برایم دوست، راهنما و هم صحبت بسیار خوبی در مورد مسائل مهم زندگی بوده است. همچنین مشاوره ها و کمک های علمی دکتر امیر یوسفلی همیشه بسیار فراتر از انتظارم بوده؛ ایشان بدون هیچ چشم داشتی و تنها برای موفقیت من، برای پایان نامه ام بسیار وقت گذاشتند و من هیچ وقت این مسئله را فراموش نخواهم کرد. از دیگر اساتیدی که می توانم نام ببرم دکتر عباسعلی زارعی، از اساتید گروه زبان انگلیسی هستند که همه آن چیزی که از کار علمی و پژوهش می دانم را مدیون زحمات ایشان هستم. از دیگر اساتید دلسوز گروه مدیریت و دیگر گروه ها هم بسیار تشکر می کنم. در پایان اگر حرف و صحبتی که لازم است بیان شود، بفرمایید؟ می خواهم از همه زحماتی که اعضای خانواده ام برایم کشیده اند، قدردانی کنم و بگویم بیشتر زمانی که در دانشگاه و برای تحصیل علم صرف کرده ام، به آنها تعلق داشته است. همچنین می خواهم از دوستان بسیار خوبم تشکر کنم که حضورشان همواره مایه دلگرمی ام بوده و هست. امیدوارم همه ما در هر جایی که هستیم بتوانیم کاری که درست است را به نحوی درست انجام دهیم. از شما بابت فرصتی که برای بنده مهیا کردید تا صحبت کنم، بسیار سپاسگزارم.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 1,357 |